عشق سيال: در باب ناپايداری پيوندهای انسانی
نویسنده:
زیگمونت باومن
مترجم:
عرفان ثابتی
امتیاز دهید
در پيشگفتار كتاب باومن از فردي بنام اولريش نام مي برد كه قهرمان رمان رابرت موزيل است،كه ويژگي اصلي اين مرد «مردي بدون صفات» است. اين فرد هيچ صفتي نداشت چه اكتسابي و چه انتسابي و مجبور بود كه هر صفتي كه مي خواست داشته باشد و يا با استفاده از هوش و ذكاوت خود بيافريند. اما هيچ ضمانتي نبود كه اين صفات به مدت نامحدودي دوام بياورند، اين صفات در معرض تغييرات سريع و غيرمنتظره هستند. قهرمان اين كتاب مردي بدون صفات و پيوند است، به ويژه پيوندهايي به استحكام پيوندهاي خويشاوندي. قهرمان اين كتاب ـ ساكن جامعه ي سيال مدرن ما ـ و جانشينان امروزي او فاقد هرگونه پيوند ناگسستني و هميشگي هستند، و بنابراين هرگونه پيوندي را با كوشش خود و به كمك مهارت ها و صرف وقت و نيروي خود بيافرينند، همان پيوندهايي كه مي خواهند آنها را به صورت حلقه ي رابط خود با بقيه ي جهان بشري بكار برند.
از جمله موضوعاتی که باومن در این کتاب مورد بحث قرار داده، مسئله ی روابط و پیوندهای انسانی در فضای مدرنیته ی سیال است که عدم قطعیت، سیال بودن و مصرفی شدن به شدت این روابط راا تحت تأثیر قرار داده است. باومن در کتاب عشق سیال در پی توضیح، ثبت و درک ناپایداری خارق العاده ی پیوندهای انسانی، احساس ناامنی حاصل از این ناپایداری ها و امیال متضاد ناشی از احساس مبنی بر تحکیم پیوندها در عین حال سست نگه داشتن آنهاست.
قهرمان اين كتاب (عشق سيال) نيز رابطه ي انساني است. شخصيت هاي محوري اين كتاب زنان و مردان هستند، معاصران ما كه چون تنها و بيكس به دست هوش و ذكاوت خود سپرده شده اند مايوسند وو احساس مي كنند به راحتي دور انداختني هستند، كساني كه آرزومند امنيت، وحدت و مودت و خواهان دست ياري اي هستند كه در هنگام گرفتاري به آن اميد ببندند، افرادي به شدت محتاج ايجاد رابطه؛ ولي در عين حال بيمناك از مرتبط بودن و به ويژه مرتبط بودن هميشگي، زیرا مي ترسند كه چنين حالتي بار سنگيني بر دوش آنها تحميل كند و فشارهايي را بوجود آورد كه قادر و مايل به تحمل ان نباشند، و بنابراين آزادي اي را كه ايجاد رابطه لازم دارند به شدت محدود سازد..
بیشتر
از جمله موضوعاتی که باومن در این کتاب مورد بحث قرار داده، مسئله ی روابط و پیوندهای انسانی در فضای مدرنیته ی سیال است که عدم قطعیت، سیال بودن و مصرفی شدن به شدت این روابط راا تحت تأثیر قرار داده است. باومن در کتاب عشق سیال در پی توضیح، ثبت و درک ناپایداری خارق العاده ی پیوندهای انسانی، احساس ناامنی حاصل از این ناپایداری ها و امیال متضاد ناشی از احساس مبنی بر تحکیم پیوندها در عین حال سست نگه داشتن آنهاست.
قهرمان اين كتاب (عشق سيال) نيز رابطه ي انساني است. شخصيت هاي محوري اين كتاب زنان و مردان هستند، معاصران ما كه چون تنها و بيكس به دست هوش و ذكاوت خود سپرده شده اند مايوسند وو احساس مي كنند به راحتي دور انداختني هستند، كساني كه آرزومند امنيت، وحدت و مودت و خواهان دست ياري اي هستند كه در هنگام گرفتاري به آن اميد ببندند، افرادي به شدت محتاج ايجاد رابطه؛ ولي در عين حال بيمناك از مرتبط بودن و به ويژه مرتبط بودن هميشگي، زیرا مي ترسند كه چنين حالتي بار سنگيني بر دوش آنها تحميل كند و فشارهايي را بوجود آورد كه قادر و مايل به تحمل ان نباشند، و بنابراين آزادي اي را كه ايجاد رابطه لازم دارند به شدت محدود سازد..
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عشق سيال: در باب ناپايداری پيوندهای انسانی